بهتر است این یادداشت با این خاطره شروع بشود. در بخشی از کتاب " خاطرات سفیر" به خاطره اعتصاب راننده اتوبوس ها در فرانسه می پردازد.

راسخون : نویسنده اینطور می نویسد : «یه دفعه چشمم به یه اتوبوس افتاد که جلوی روی همه اومد و صاف وایساد توی ایستگاه. راننده اتوبوس رو خاموش کرد و سوت زنان از اتوبوس پیاده شد. رفتم جلو، سلام کردم و گفتم: "عذر می خوام. امروز اتوبوس نیست" گفت: "نه، امروز اعتصابه"

دوست داشتم بدونم اعتصاب برای چیه؛ به خصوص که داشتم متضرر می شدم و ناخواسته در زنجیره نتایج اعتصاب دخیل شده بودم. گفتم: "ببخشیدنم ... می شه بدونم برای چی راننده ها اعتصاب کردند؟" راننده اتوبوس یه نگاهی به من انداخت و گفت: "این یه موضوع ملّیه. به خارجیا ارتباطی نداره."

(آفرین ورپریده! از این حس ملی گرایی ات خیلی خوشم اومد بی تربیت!)

خب، دیگه چی باید می گفتم؟ هیچی! اما واقعا این حس دوگانه ای که توی پرانتز نوشتم سراغم اومد. اگرچه جواب بی ادبانه ای بود، آفرین به این شخص که علیه دولتش هم که تحصن می کنه وقتی مقابل یه خارجی قرار می گیره بهش حق نمی ده که بخواد حتی وارد دعواهای ملی بشه. واقعا از این کارش خیلی خوشم اومد. من اگه جای رئیس اش بودم حتما تشویق اش می کردم.»[1]

با این خاطره خیلی واضح مشخص است که شما چه کردید و ما از شما چه توقعی داریم، شما با حرف هاتان در برلین، همه را متحیر کردید زیرا گفتید: «مایلم از این فرصت استفاده کنم تا خشم و اندوه عمیق خودم را نسبت به نحوه «برخورد» با تظاهرکنندگان اخیر در ایران را نشان بدهم و این شرم‌آور است که در کشور من، مردم فقط «به بهای» جان خود می‌توانند اعتراض کنند. برای اولین بار هست که من می خواهم در مسائل سیاسی دخالت و اظهارنظر کنم.» قطعا بدانید که این اظهارات بار اوّل -که ای کاش بیان نمی شد- شما صدای همه را درآورده و باید کمی بیشتر برایتان توضیح دهیم که بدانید چرا توقع ما از بازیگری مثل شما بیشتر است.


حرف خانه را به بیرون نمی برند


یاد قدیمی ها بخیر که همیشه تاکید داشتند حرف از این خونه نباید بیرون برود. ما در یک خانه به اسم وطن زندگی می کنیم که حرف ها و مشکلات و مسائل داخلی این خانه ما به خیلی از غریبه ها و نا محرمان و بعضا دشمنان ما مربوط نمی شود. 

 کمی به منتقدان خود حق بدهید که از شما گلایه کردند زیرا چند اشکال در این اظهار نظر شما بود :

الف: شما دقیقا منظورتان از اعتراض چه بوده، واقعا دراویش اعتراض عادی و بی درد سر داشتند یا اینکه حرف زور و زیادی زدند و با کشتن 5 سرباز وطن اثبات کردند که معترض عادی نیستند. کمی واقع بین باشید و تعریفتان را از اعتراض بازبینی کنید.

ب: اگر منظورتان از معترضان، اغتشاشگرانی بود که در ماه اخیر کلی به اموال عمومی و شخصی مردم صدمه زدند، بهتره بدونید هیچ جای دنیا به معترضان بدون مجوز، شاخه گل نمی دهند و برای امنیت و آرامش مردم، روش‌های بدتری را به کار می گیرند و بهتر است به پشت پرده این اتفاقات هم دقت کنید تا بدونید هر اعتراضی درست و مسالمت آمیز نیست.

ج: اگر هم دختران خیابان انقلاب مورد نظرتان هست که خوب می دانید هنجار شکنی و زیر پا گذاشتن قانون در هیچ جای دنیا و همان برلین که شما در آنجا، سر درد دل را باز کردید هم مورد قبول نیست و فقط در اینجا به چند مورد از این قوانین خنده‌دار و مضحک بسنده می کنم تا یادتان باشد بی‌قانونی مورد قبول هیچ جایی نیست.

1- اجساد باید در گورستان دفن شوند

قوانین آلمان حتی پس از مرگ نیز شهروندان این کشور را رها نمی‌کند. در بیشتر ایالت‌های آلمان، جسد متوفی باید در محدوده گورستان به خاک سپرده شود. تنها استثنا برای این قانون، به آب سپردن جسد است. این مسئله به این معنی است که حتی اگر جسد سوزانده شود، خاکستر وی باید در محدوده داخل گورستان قرار گیرد. به همین دلیل، بسیاری از افراد برای سوزاندن اجساد نزدیکان خود به سوئیس می‌روند. در سوئیس، تحویل دادن خاکستر متوفی به بستگانش به عنوان "تدفین" خوانده می‌شود.

2- خواندن ترانه‌های ناسیونالیستی نازی‌ها

"ترانه آلمان" از سال 1922 سرود ملی این کشور به شمار می‌رود. این ترانه طی دوران رایش سوم (بازه زمانی میان سال‌های 1943 تا 1945) در جنگ جهانی دوم، با حزب نازی‌ها ارتباط بیشتری یافت و پس از پایان این جنگ، اجرای آن برای مدتی ممنوع شده بود. اما اکنون خواندن این ترانه از نظر قانونی منعی ندارد. با این‌حال، انتشار نمادهای آلمان نازی، در این کشور ممنوع است.

3- محدودیت استفاده از دریل در روزهای یکشنبه

آلمانی‌ها به استراحت خود بسیار اهمیت می‌دهند. هرچند این در قوانین آلمان ذکر نشده است، اما منع استفاده از دریل در روزهای تعطیل جز قوانین شهرنشینی در این کشور است. همچنین پرتاب بطری‌های شیشه‌ای به سطل‌های زباله در برخی ساعات روز نیز محدودیت دارد.

4- منع چمن‌زنی در روزهای یکشنبه

مانند مورد پیشین، چمن‌زنی در روزهای یکشنبه ممنوع است. در غیر این صورت، ممکن است برای شخص خاطی تا 50 هزار پوند جریمه نقدی اختصاص یابد.[2]

حالا باید کمی دقت کنید آیا قوانین ما بعد از انقلاب این قدر غیر قابل تحمل است یا قوانین کشور های متمدن؟


تامل قبل حرف زدن از نان شب هم واجب تر است


بهتره باور کنید که اولا هم می شود  خوب حرف زد، مانند کارگردان فیلم "خوک" آقای حقیقی که در جواب سوال های سیاسی گفتند: «نمی‌توانم به شما بگویم که چقدر آزار دهنده است که مدام از ما سوال سیاسی پرسیده می‌شود. همه شما آزادید که سوال سیاسی بپرسید و هیچکس نمی‌گوید که نپرسید. ولی ما یک اثر هنری ساخته‌ایم که می‌تواند خوب یا بد باشد. دوست دارم درباره این صحبت کنم که چطور کارمان را انجام داده‌ایم و معنایش برای شما چیست.» پس قرار نیست ما همیشه از خبرنگاران جلوتر باشیم و یا ذوق زده عمل کنیم و به بیان جواب‌هایی بپردازیم که بقیه خودشان بیایند. دوما هم می شود قبل از حرف زدن کمی تامل کرد تا خدای ناکرده هم پشیمان نشویم از حرف زدن‌ها و هم اینکه مصداق افراد احمق قرار نگیریم که بعد از حرف زدن تازه یادشان می آید باید فکر می‌کردم.

در پایان امیدوارم همه هموطنان عزیز نسبت به اتفاقات درونی کشور عزیزمان، هر کس و ناکسی را محرم ندانند و برای راز و مشکلات داخلی حساس باشند و نگذارند دیگران باورهای خامی درباره کشور عزیزمان داشته باشند.

پی نوشت:

[1]. کتاب "خاطرات سفیر" نوشته نیلوفر شادمهری انتشارات سوره مهر.

[2]. باشگاه خبرنگاران جوان.
/2759/

مطالب مرتبط :